دکتر  سعید جوی زاده - مشاورGIS و RS
بیان دیدگاه ها ،نقطه نظرات و عقاید سعید جوی زاده  
قالب وبلاگ


من با کتی مازاک ، نویسنده دانشگاهی و مربی حرفه ای در Zoom ملاقات کردم و ما در مورد یافتن زمان متمرکز برای نوشتن ، اینکه چگونه می توانیم با کمتر کار کردن ، نوشتن در اجتماع و تغییر نحوه ایجاد موسسات دانشگاهی بیشتر بنویسیم ، صحبت کردیم. 

کتی یک استاد سابق است که اکنون شرکت شخصی خود را اداره می کند. او مجری پادکست "Academic Womxn Amplified" و گروه فیس بوک "من باید بنویسم" است. 

Pssssst. اعضای انجمن نویسندگی علمی من فیلم مصاحبه من با کتی را دریافت کرده اند تا بتوانند صحبت های ما را تماشا کرده و به آنها گوش دهند. اگر هنوز مشترک نشده اید ، اکنون زمان بسیار خوبی است زیرا فیلم های مصاحبه آینده را از دست نخواهید داد! کافی است نام و آدرس ایمیل خود را در زیر وارد کنید.

سلام کتی! بسیار متشکرم که به اینجا آمدید و با ما صحبت کردید. شما کی هستید و به چه چیزی به دانشگاهیان کمک می کنید؟ 
 
 نام من کتی مازاک است و من مربی نویسندگی و حرفه ای دانشگاهیان هستم. من به ویژه زنان دانشگاهی و افراد غیر دودویی کمک می کنم تا نوشتار خود را در حرفه خود متمرکز کنند و از چیزهایی که نوشتن به شما می رساند برای ایجاد مشاغلی که خودشان می خواهند استفاده کنند.

فوق العاده به نظر می رسد! و چرا فقط روی نوشتن تمرکز می کنید؟ فکر می کنید چرا نوشتن برای حرفه دانشگاهی بسیار مهم است؟ 
 
من فکر می کنم که در اصل آن ، نوشتن راهی است که ما خود را بیان می کنیم. این راهی است که ما به عنوان دانشگاهیان ایده های خود را در جهان مطرح می کنیم. راههای دیگری نیز وجود دارد - مانند آموزش و تحقیق. اما در نهایت ، آنچه در داخل دانشگاه ارز دارد ، کار منتشر شده ما است. و اینگونه است که ما می توانیم تأثیرگذارترین باشیم. به همین دلیل من می خواهم آنجا تمرکز کنم. تمرکز بر نوشتن یعنی تمرکز روی شما. روی خودت. و من فکر می کنم بارها ، به ویژه برای افرادی که به عنوان زنانی که با آنها کار می کنم ، معاشرت کرده اند ، ما عادت داریم که روی دانش آموزان خود تمرکز کنیم و آنچه دیگران می خواهند انجام دهیم. 

؟؟
آنچه معمولاً اتفاق می افتد این است که مردم اجازه می دهند نوشتن در انتهای لیست قرار گیرد ، زیرا فوریت چیزهای دیگر بر آنها فائق آمده است.
وقتی تمرکز را روی نوشتن می گذاریم ، باید بر اهداف خودمان ، پیام خودمان ، آنچه که می خواهیم تمرکز کنیم . و وقتی این کار را می کنیم ، می توانیم شغل رضایت بخش تری را برای خود ایجاد کنیم تا اینکه همیشه سعی کنیم آتش دیگران را خاموش کنیم و برای دیگران کارهایی انجام دهیم. 

خیلی راست میگی در دانشگاه ، در حرفه یک دانشگاهی ، اغلب همه چیز به نوشتن برمی گردد. به جز شاید اگر موقعیت تدریس دارید ، بدیهی است که اهمیت آن کمتر است. اما برای همه کسانی که در حال تحقیق هستند ، نحوه ارتباط شما با این تحقیقات تقریباً همیشه در حال نوشتن است. این همان چیزی است که شما را در نهایت ارتقا می دهد. این چیزی است که شما را در این زمینه به رسمیت می شناسد.

و من فکر می کنم بسیاری از کارهای یک دانشگاهی همیشه تقسیم شده است. حتی اگر در یک موقعیت کاملاً تحقیقاتی قرار دارید ، باز هم بیش از یک کار و یک پروژه را همزمان انجام می دهید. و برای یک استاد حرفه ای یا استادی که آموزش ، تحقیق و خدمات را به عنوان سه زمینه اصلی خود دارد ، شما حداقل به سه جهت کشیده می شوید. و هیچکدام از آنها روی آن "نوشتن" نمی گوید. تحقیق در حال نوشتن است و گاهی اوقات بخش هایی از آموزش می تواند نوشتن باشد. اما روش های متفاوتی وجود دارد که نوشتن از طریق آنها می گذرد. 

اگر نوشتار خود را در مرکز همه آن قرار دهید و اجازه دهید این دستور کار سایر قطعات را هدایت کند ، به شما راهی برای سازماندهی حرفه خود می دهد. و این چیزی نیست که معمولاً اتفاق می افتد. آنچه معمولاً اتفاق می افتد این است که مردم اجازه می دهند نوشتن در انتهای لیست قرار گیرد ، زیرا فوریت چیزهای دیگر بر آنها فائق آمده است. هر بار جلوی کلاس ایستادن ، انجام خدمات برای خوشحال کردن افراد ارتقاء دهنده. بنابراین ، اغلب نوشتار آن فوریتی را که برخی چیزهای دیگر دارند ، ندارد. اما اگر آن را با این اهمیت تزریق کنیم ، شاید بتوانیم احساس نکنیم چیزهای فوری چیزی هستند که مدام توجه ما را به خود جلب می کنند.

وبینار همیشه سبز promo1.gif
>> همین حالا ثبت نام کنید <<
همیشه کسی در را می زند ، درست است؟ پرسیدن ، "آیا می توانید این کار را انجام دهید ، آیا می توانید آن را انجام دهید؟" یا شاید این فرم وجود دارد که باید آن را پر کنید. و اوه ، به هر حال ، "آیا می توانید در کمیته این دفاع شرکت کنید؟" نوشتن وظیفه ای است که برای آن به تمرکز و آرامش زیادی نیاز دارید. این وضعیتی است که رسیدن به آن بسیار دشوار است وقتی روز کاری شما مشغول است. 

شما گفتید که بیشتر بر زنان دانشگاهی و افراد غیر دودویی تمرکز می کنید. چالش های خاصی را که می بینید با آنها روبرو هستید چیست؟ 

این یک سوال عالی است. آکادمیک یک فرهنگ است و درون فرهنگهای دیگر که ما در آنها فعالیت می کنیم و ساختارهای قدرت نیز وجود دارد. بنابراین ، تعجب آور نیست که در داخل دانشگاه ، شما واقعاً آثار مردسالاری و نژادپرستی و انواع دیگر ساختارهایی را که دانشگاه در داخل آن ساخته شده است احساس کنید. و این ساختارها به طور سنتی افرادی را که به عنوان مردان اجتماعی شده اند مورد علاقه قرار داده اند. 

؟؟
تمرکز بر نوشتن یعنی تمرکز روی شما.
نمونه ای که من استفاده می کنم زمانی است که شما از یک استاد تصویر می کنید. در واقع ، این کار را انجام دهید - کلمه "پروفسور" را در گوگل جستجو کنید ، و وقتی به تصاویر نگاه می کنید ، چیزی که به دست می آورید یک پیرمرد سفیدپوست است. ما این تصویر از دانشمند تنها را داریم ، اواخر شب روی میز کارش است ، در یک ژاکت توئیدی ، با تکه های بازو. آن شخص والدین نیست ، آن شخص غذای خودش را نمی پزد - منظور من این است که شما نمی بینید آن شخص در داخل کیست ، مانند ساختار خانواده یا اجتماعات آنها. 

این تصویری وجود دارد که نشان می دهد محقق چیست و دانشمند بودن به چه معناست. ما می دانیم که این درست نیست ، اما ما هنوز اجتماعی هستیم تا باور کنیم استاندارد است. بنابراین ، برای افرادی که به عنوان زن معاشرت می کنند یا برای افرادی که معاشرت ندارند که چنین مردی باشند ، شما در مکانی قرار می گیرید که در داخل سازه هایی کار می کنید که برای شما طراحی نشده است. این به زنان و افراد غیر دودویی (غیر مردان) وجه اشتراک دارد. 

نکته ای که در مورد آن جامعه پذیری وجود دارد همان چیزی است که من قبلاً ذکر کردم - این که زنان بیشتر از مردان در دانشگاه فعالیت می کنند. این همان نقش خوشایند مردم یا آن نقش پرورش دهنده است. این لزوماً بد نیست ، مگر در مواردی که علیه شما استفاده می شود یا شما را از چیزهای دیگر باز می دارد. 

بنابراین ، دلیل تمرکز بر روی دوران بارداری این است که وقتی برای اولین بار مربیگری را شروع کردم ، تازه از بارداری سومم ، سومین مرخصی زایمانم بیرون آمده بودم. فکر می کنم در آن لحظه استاد کامل بودم. اما چیزهای زیادی در مورد زن بودن در دانشگاه وجود داشت که احساس می کردم باید کار کنم و نسبت به آنها دلسوزی خاصی داشتم ، یا احساس می کردم که چیزهای خاصی برای گفتن در مورد زنان دیگری که تجربه کرده اند دارم. بسیاری از همان چیزهایی که من داشتم


من فکر می کنم این مطالعه نیز در آنجا انجام شده است که آنها از کودکان خواسته اند تا یک دانشمند یا یک دانشگاهی را بکشند. آیا آن را شنیده اید؟ و تقریباً همه آنها ، البته شخصی مانند آلبرت اینشتین را ترسیم کردند. من دکترا گرفتم و بعد دانشگاه را رها کردم. تا آنجا که به من رسید این بود. من آن را در یک گروه فیزیک در یک دانشگاه فنی انجام دادم.

دانشگاه تحت سلطه مردان بود و شما احساس می کردید یک ساختار و یک نوع شخص واقعاً خوب در آن وجود دارد. سپس انواع دیگری از افراد وجود دارند که بیشتر مبارزه می کنند. من هر روز وقتی به دوستان و همکارانم نگاه می کردم ، این را می دیدم.

؟؟
آنچه معمولاً اتفاق می افتد این است که مردم اجازه می دهند نوشتن در انتهای لیست قرار گیرد ، زیرا فوریت چیزهای دیگر بر آنها فائق آمده است.
همچنین ، همانطور که شما می گویید ، یک جزء ساختاری وجود دارد. به ندرت می توانید افرادی را انتخاب کنید که با همه یکسان رفتار نمی کنند ، اما بیشتر بیشتر یک چیز ساختاری است. بنابراین ، تغییرات ساختاری واقعی که باید اتفاق بیفتد چیست؟ و چگونه می توانیم در تغییر این امر سهیم باشیم؟ 

 سابقه من در زبان شناسی آموزشی است و در زبان شناسی آموزشی ، افراد زیادی هستند که خود را به عنوان انسان شناس نیز دوست دارند. بنابراین ، در مورد کل جهان ، تحقیقات من عمدتاً قوم شناسی بوده است. آنچه من از انجام بسیاری از کارهای مردم نگاری با مردم در جوامع و مشاهده نحوه رفتار مردم بدست آوردم این است که تغییر باید از بالا به پایین و از پایین به بالا به طور همزمان اتفاق بیفتد. 

تغییر از بالا به پایین ، تغییری که از سوی نهاد ایجاد می شود ، یک نوع تأثیر خواهد داشت. اما من واقعاً معتقدم تأثیر قوی تر زمانی است که افراد مختلف نحوه برخورد خود با موسسه را تغییر دهند. البته ، موسسات باید تغییر کنند - شما می توانید ساختارهای جنسیتی ، نژادپرستانه و همجنسگرایانه را در داخل قوانین واقعی و نحوه اداره امور در م institutionsسسات دانشگاهی مشاهده کنید. گاهی اوقات آنها را بسیار واضح می بینید و گاهی اوقات پنهان تر هستند. شما می دانید که این اتفاق می افتد ، اما دقیقاً نمی دانید کجا نوشته شده است. 

بنابراین ، من فکر می کنم دوست دارم تغییرات فرهنگی واقعی را ایجاد کنم ، شما باید با افراد خاصی کار کنید. و اینگونه است که من کل تجارت خود را ساختار بندی کرده ام. اگر ما می توانیم با تک تک زنان کار کنیم و بگوییم: "سلام ، شاید شما چنین احساسی دارید ، یا شاید بر اساس ترسی که از دوران دانشجویی در ذهن شما وجود داشته است ، انتخاب های خاصی را انجام می دهید." ترس از اینکه "اگر من 24 ساعته و 7 روز کار نکنم ، مردم فکر می کنند که من متعهد نیستم و من ترفیع نخواهم گرفت." 

یا ترس از نداشتن پول به دلیل این که از زمان تحصیل در مقطع دبیرستان در ذهن شما نقش بسته است ("شما باید به دنبال یافتن بودجه باشید ، باید به دنبال یافتن بودجه باشید!") این احساس کمیابی در بسیاری از چیزها وجود دارد ، و این بخشی از دانشگاه است بنابراین ، به جای تصمیم گیری بر اساس ترس ، جایی که من تصمیم می گیرم بر اساس آنچه می ترسم اتفاق می افتد ، من تصمیم می گیرم بر اساس آنچه می خواهم اتفاق بیفتد ، تصمیم بگیرم. 

برای روشن تر شدن مطلب با یک مثال: نگرش بسیاری از مردم این است که "من فقط می خواهم هر چیزی را منتشر کنم." یا ، "اوه ، می خواهی من چیزی را نویسندگی کنم؟ عالی است ، من این کار را انجام می دهم ، زیرا یک نشریه است. ' در عوض ، من پیشنهاد می کنم که شما واقعاً مجله انتشارات خود را تنظیم کرده و بگویید ، "نه ، این همان چیزی است که من در مورد آن صحبت می کنم. و اینها چیزهایی است که من قرار است منتشر کنم. ' فقط به این دلیل که می توانید چیزی منتشر نکنید.

به این ترتیب ، شما در واقع مطالب بیشتری را منتشر خواهید کرد ، زیرا شما به این اندازه غرق نیستید. اما همچنین ، شما می گویید که در مورد حرفه خود تصمیم می گیرید. نه بر اساس این که چگونه فکر می کنید باید عمل کنید ، بلکه بر این اساس است که چگونه می خواهید علم خود را به جلو ببرید یا چگونه می خواهید تفکر خود را به جلو حرکت دهید. 

؟؟
تعجب آور نیست که در داخل دانشگاه ، شما واقعاً آثار مردسالاری و نژادپرستی و انواع دیگر ساختارهایی را که دانشگاه در داخل آن ساخته شده احساس می کنید. و این ساختارها به طور سنتی افرادی را که به عنوان مردان اجتماعی شده اند مورد علاقه قرار داده اند.
این راهی است که تغییر می کند و هر چه تعداد افرادی که اساتیدی دارند که این کار را انجام می دهند ، و تحت راهنمایی هایی قرار می گیرند که شما را در مسئولیت حرفه ای خود نگه می دارد ، بیشتر باشد ، بهتر است. اجازه ندهید دیگران تصمیم بگیرند شغل شما برای شما چگونه به نظر می رسد. اگر افرادی دارید که به این روش راهنمایی می کنند ، پس از آن شروع به تغییر فرهنگ از پایین به بالا می کنید. 

تغییر فرهنگی دشوار است زیرا سیستم ها نامرئی به نظر می رسند. این در مورد آشکارسازی سیستم ها ، دیدن زنان بیشتر در پست های رهبری است ، بنابراین آنها قدرت نهادی بیشتری دارند. اما ما نیاز داریم که همه وارد قدرت شوند تا آنها بر اساس خواسته های خود تصمیم بگیرند ، نه آنچه که از آن می ترسند که اتفاق بیفتد. این چیزی است که باید در داخل دانشگاه تغییر کند. ما نمی خواهیم فقط هنجار را بازتولید کنیم. این برای علم خوب نیست این برای بشریت هم خوب نیست. ما فقط تکرار نمی کنیم - ما می خواهیم متفاوت باشیم و می خواهیم خودمان باشیم. و این چیزی است که دانش (و انسان ها) را به جلو می برد. این نوع تغییر از پایین به بالا برای من واقعاً هیجان انگیز است.

Small_1.png
من هرگز به این فکر نکرده ام که چگونه طراحی شغل شما به این شکل نه تنها برای شما خوب است ، بلکه این که چگونه شما واقعاً در حال رانندگی در این راه هستید! این بسیار منطقی است و همچنین خوب است که در نهایت ، شما کاری را انجام می دهید که برای شما بهتر است و این برای کل فرهنگ خوب است.

دانشگاه هنوز از بسیاری جهات یک محیط سنتی است. به نظر می رسد اغلب در گذشته در مقایسه با سایر مناطق گیر کرده است. با این وجود ، من فکر می کنم که ما به عنوان انسان ، دست کم می گیریم که چقدر واقعاً قادر به ایجاد تغییر هستیم و چقدر تغییر در حال وقوع است. وقتی به برنامه های تلویزیونی 10 یا 15 سال قبل نگاه می کنیم ، به عنوان مثال ، دوستان . حالا همه می بینند که این نمایش اغلب جنسیتی و نژادپرستانه است. و اکثر ما 15 سال پیش متوجه آن نشدیم و کاملاً پذیرفته شد. در حال حاضر این کاملا تغییر کرده است. 

بنابراین ، ما در مورد اهمیت تمرکز بر نوشتار خود صحبت کرده ایم. محققانی که اغلب با آنها صحبت می کنم به من می گویند که آنها وقت یا تمرکز برای نوشتن ندارند. من می دانم که بسیاری از آنها از آخر هفته یا شیفت شب خود برای نوشتن استفاده می کنند. یا به سادگی نمی نویسند ، یا نه آنقدر که می خواهند. چگونه می توانید نوشتن را در روز خود ادغام کنید؟

من فکر می کنم چند باور وجود دارد که مردم اغلب تحت آن عمل می کنند. من سعی می کنم در برابر زمان هایی که فقط برای نوشتن وقت می گذارم ، خلاف اینها کار کنم. یکی از آنها این اعتقاد است که برای نوشتن ، باید زمان زیادی داشته باشید. من اغلب این را می شنوم. آنچه برای من اتفاق می افتاد این بود که من جمعه ها را برگزار می کردم و با خودم می گفتم: "جمعه ها روزی خواهند بود که من نوشتن را انجام دهم." و ناگزیر ، روز جمعه اتفاقی می افتاد و برنامه هایم خراب می شد. بنابراین ، نگه داشتن آن بلوک های بزرگ واقعاً سخت است و در واقع بهتر است با تکه های بسیار کوچکتر شروع کنیم. بهترین کاری که مردم می توانند انجام دهند این است که آن تکه ها را در زمانی از روز قرار دهند که شما م mostثرترین آنها هستید. کار دیگری که مردم انجام می دهند ، همانطور که شما گفتید ، این است که می گویند: "من آخر هفته ها خواهم نوشت" یا "من هر روز ساعت 5 صبح بیدار می شوم و دو ساعت می نویسم ،و بعد دوش می گیرم و سرکار می روم. ' 

اوف ، بیدار شدن در ساعت 5 صبح برای نوشتن برای من شبیه یک کابوس است. 

این است! مگر اینکه شما فردی باشید که احساس می کند در ساعت 5 صبح بهترین فرد خود هستید ، و افرادی مانند این وجود دارند! و اگر این درست است ، به هر حال ، ساعت پنج صبح بیدار شوید. 

اما اگر شما زود بیدار می شوید ، سپس دیر بیدار می مانید یا آخر هفته ها می نویسید ، کاری که انجام می دهید این است که نوشتن را به حاشیه حرفه خود فشار می آورید. شما با خود می گویید که نوشتن در درجه دوم کارهایی است که من در "ساعات کار" انجام می دهم. سوالی که باید از خود بپرسید این است که "آیا ثانویه است؟" آیا نوشتن اهمیت کمتری نسبت به کارهایی که از ساعت 9 تا 5 انجام می دهید یا هر چیزی که ممکن است به عنوان ساعات کاری شما در نظر گرفته شود ، ندارد.  

؟؟
تغییرات باید از بالا به پایین و از پایین به بالا به طور همزمان اتفاق بیفتد.
اگر می خواهید راه خود را ادامه دهید - خوب ، اما اگر می خواهید جهت بیشتری در حرفه خود داشته باشید ، پیام خود را به بیرون برسانید و با ایده های خود بر دیگران تأثیر بگذارید ، پس نوشتار باید مرکز شما باشد. روز حرکتی که انجام می دهید نیست. بنابراین اکنون همه شما فکر می کنید ، "پس من چگونه این کار را انجام می دهم؟ چون من واقعاً مشغول هستم! '  

به کسی که به این فکر می کند چه می گویید؟ 

 آنچه من توصیه می کنم این است که 1-2 ساعت در هفته یک یا دو بار نوشتن انجام دهید و آن ساعات را در زمانی از روز قرار دهید که در "حالت اوج" خود هستید. من دوست دارم شما استعاره پرنده ای را که در آسمان اوج می گیرد تصویر کنید. این پرنده به طور ناگهانی بالهای خود را تکان نمی دهد تا بماند ، اما آنها بر روی انرژی نامرئی سوار می شوند. زمانی را در آن روز پیدا کنید که این احساس را دارید. 

برای یافتن این زمان ، پیشنهاد می کنم یک تکه کاغذ تهیه کنید و هر ساعت از روز ، احساسی که از نظر انرژی ، توانایی تمرکز و انگیزه برای انجام کارها دارید را یادداشت کنید. آنچه برای خودم پیدا کردم این است که بسیار قابل پیش بینی هستم. بین ساعت 8 تا 11 صبح ، من می توانم هر کاری را انجام دهم. می توانم سه ساعت بنشینم و استراحت نکنم. من نباید ، اما این زمانی است که می توانم بهترین افکار خود را داشته باشم. اینها کارهایی است که انجام آنها در ساعت 4 بعد از ظهر یا 5 بعد از ظهر بسیار بیشتر از من طول می کشد. اما من می توانم آنها را در این ساعت 8-11 صبح فوق العاده سریع انجام دهم.

بنابراین ، آنچه شما باید انجام دهید این است که بفهمید آن زمان برای شما چه زمانی است. شاید احساس می کنید می دانید که در حال حاضر چیست. چند روز وقت بگذارید تا واقعاً فکر کنید و در مورد احساس خود در ساعات مختلف روز فکر کنید. در آن صورت ایده آل این است که آن را 1-2 ساعت ، یک یا دو بار در هفته ، در داخل آن پنجره قرار دهید ، هنگامی که احساس "اوج گیری" یا "انرژی نامرئی" می کنید. متوجه خواهید شد که می توانید خیلی بیشتر بنویسید ، با آن زمان اندک - من دو ساعت در هفته یا حداکثر چهار ساعت در هفته صحبت می کنم. در واقع چهار ساعت در هفته یک تن خواهد بود! 

؟؟
اجازه ندهید دیگران تصمیم بگیرند شغل شما برای شما چگونه به نظر می رسد.
اگر در عوض بهترین زمان خود را در روز به چیزهای فوری یا ایمیل می دهید ، که بسیاری از مردم از آن زمان برای آن استفاده می کنند - متوقف شوید! از این زمان استفاده کنید تا مشخص کنید چه زمانی می توانید زمان نوشتن را در برنامه خود قرار دهید. برخی از افراد ممکن است بگویند ، "خوب ، من همه صبح ها تدریس می کنم ، و این بهترین زمان من است." و پاسخ من این است ، "خوب ، ترم بعدی ، آیا می توانید در زمان دیگری تدریس کنید؟" من می خواهم مردم به جای تلاش برای نوشتن در مکان ها ، برنامه های خود را در اطراف بلوک های نوشتاری خود سازماندهی کنند. زیرا آنچه که با خود انجام می دهید این است که نوشتن مهم نیست. اما در انتها تعلق ندارد - در مرکز تعلق دارد! این باید کاری را که شما انجام می دهید هدایت کند.

من واقعاً آن را دوست دارم زیرا بسیار واقعی است. اگر شب ها ، عصرها ، آخر هفته ها می نویسید - آنچه واقعاً می گویید این است که این مطالب جانبی است ، این شغل واقعی من نیست. اما آیا شغل واقعی شما پاسخ دادن به ایمیل ها است؟ احتمالا نه!

درست! دانشگاهیان همیشه خلاق هستند. آنها آزمایش می کنند ، قطعات نوشتاری ایجاد می کنند ، دوره ها را ایجاد می کنند ، سخنرانی ها را ایجاد می کنند! ما همیشه خلق می کنیم! اگر می خواهید خلق کنید ، باید استراحت کنید. هرچه بیشتر خلق کنید ، بیشتر به استراحت نیاز دارید. بنابراین ، برای افرادی که فکر می کنند ، "من می خواهم کارهای بیشتری انجام دهم ، بنابراین فقط بیشتر کار می کنم." خیر. شما در واقع باید بیشتر استراحت کنید تا در کارهایی که انجام می دهید م effectiveثرتر باشید. این چرخه دیگری است که ما وارد آن می شویم. ما فکر می کنیم ، "اوه ، من فقط اجازه می دهم کار در تمام مواقعی که واقعاً باید در حال استراحت باشم سرریز شود." جهان به مغز شما نیاز دارد! جهان برای انجام کارها به مغز شما نیاز دارد! شما باید آن مغز را استراحت دهید تا در مواقعی که نیاز به ایجاد آن دارید واقعاً "روشن" باشد. بنابراین ، کار دیگری که نوشتن در مناطق جانبی انجام می دهد این است که وقت استراحت خود را می گیرد. شما'متوجه خواهم شد که همه اینها گفته می شود ، "شما باید کمتر کار کنید." و این چیزی است که من می گویم: شما باید کمتر کار کنید.

بسیار پرمعناست. متأسفانه ، در اکثر موسسات دانشگاهی ، فرهنگ اصلاً اینطور نیست! ما معمولاً کار بیش از حد را در دانشگاه ایده آل می کنیم ، حتی اگر منطقی نباشد. ما نیاز به استراحت داریم. ما به تعطیلات آخر هفته خود نیاز داریم. من سعی می کنم این کار را در زندگی کاری خود نیز انجام دهم. آخر هفته ها را کاملاً تعطیل می کنم. من چند سال است که این کار را انجام داده ام و اکنون آنقدر خوب کار می کند که دیگر نمی توانم چیزی را که مربوط به کار در تعطیلات آخر هفته است دیگر لمس کنم. مغز من در حالت کاملاً متفاوتی است. و این احساس خوبی است که بتوانید از چیزهای دیگر زندگی خود قدردانی کنید - احساسات دیگر ، چیزهای دیگری که می خواهید برای آنها وقت بگذارید. 

کاملا! در حال حاضر ، بسیاری از مردم گوش می دهند و فکر می کنند ، "این برای شما عالی به نظر می رسد ، اما من در موسسه X و در موسسه X کار می کنم ، این هرگز پرواز نمی کند." بنابراین ، به همین دلیل مربیان وجود دارد. به همین دلیل برنامه داریم! این همان کاری است که من انجام می دهم - برنامه هایی ایجاد کنم که از مردم پشتیبانی کند و آنها را در برابر این چیزها عقب نیندازد. زیرا دیر یا زود می سوزانید. شما نمی توانید سطح کار بیش از حد را که در حال حاضر در داخل موسسه شما تجلیل می شود ، حفظ کنید. شاید بعد از پنج سال اتفاق بیفتد ، شاید بعد از 10 سال اتفاق بیفتد ، یا شاید شما فقط بدبخت باشید. 

؟؟
اگر زود بیدار می شوید یا برای نوشتن یا نوشتن آخر هفته دیر بیدار می مانید ، نوشتن را به حاشیه حرفه خود فشار می آورید.
جایگزین چیست؟ مردم می گویند ، "من نمی توانم تغییر کنم!" بنابراین ، پاسخ من این است ، "خوب ، پس می خواهی با زندگی ات چکار کنی؟" زیرا یا از آن متنفر خواهید شد ، یا می سوزانید و به معنای واقعی کلمه مریض می شوید. به همین دلیل است که فکر می کنم مربیگری و یافتن جامعه مهم است. یافتن افراد دیگر در اطرافتان ، در موسسه شما ، که آنها نیز فکر می کنند ، "این مقدار کار وحشتناک است ، بیایید راه هایی برای حمایت از یکدیگر و ترسیم مرزها پیدا کنیم!" 

اگر به افرادی در زمینه خود نگاه کنید که فکر می کنید افرادی فوق مولد هستند. آنها در حال انتشار هستند ، آنها یک تیم بزرگ از افراد دارند که با آنها یا زیر نظر آنها کار می کنند ، آنها واقعا از بودجه خوبی برخوردار هستند ، آنها دارای دکترا ، دانشجویان دکترا و دستیاران تحقیقاتی هستند که با آنها کار می کنند. وجه مشترک همه آنها دسترسی به منابع است. یا افرادی دارند که در خانه به آنها کمک می کنند ، کسی را شستشو می دهند ، خانه خود را تمیز نمی کنند - آنها تیم های پشتیبانی در خانه دارند. من به ویژه سعی می کنم زنان را تشویق کنم که به خاطر داشته باشند که در تعطیلات آخر هفته ، نباید تمام آخر هفته لباس های خود را تا کنید - اگر می توانید از عهده آن برآیید. 

بله ، لباسشویی تاشو استراحت نیست! منظورم این است که مگر آن را مدیتیشن می بینید ...

نکته سوم در مورد افرادی که بسیار مولد به نظر می رسند این است که سالم نیستند. این ممکن است برای مدت زمان مشخصی دوام داشته باشد ، اما هزینه آن چقدر است؟ از نظر سلامت جسمی و روحی شما. در واقع این باور وجود دارد که می توانید شغل مورد نظر خود را داشته باشید ، همانطور که قبلاً می گفتید - می توانید آن را طراحی کنید. شاید این امر در موسسه شما اتفاق بیفتد یا شاید شما نیاز به تغییر موسسات داشته باشید. برای من به عنوان مربی مهمترین چیز این است که مردم شاد و استراحت کنند. زیرا وقتی این دو چیز درست باشد ، می توانند به جهان کمک بیشتری کنند. بنابراین ، من فکر نمی کنم ما نیاز داشته باشیم که به تمجید از "مشغول" ادامه دهیم و تظاهر کنیم که وضعیت بدبخت وضعیت پیش فرض است. زیرا این هیچ معنایی ندارد.

درسته حق با تو هست. کار بیش از حد هیچ معنایی ندارد. اگر می توانیم کمتر کار کنیم و کار بهتر یا حتی کار بیشتر تولید کنیم ، چرا می خواهیم بیشتر کار کنیم؟ من همچنین فکر می کنم مهم است که ، همانطور که شما گفتید ، انتظار عقب نشینی داشته باشید. اگر در حال حاضر بیرون برویم و نحوه نگرش خود به نویسندگی و نحوه برخورد با حرفه دانشگاهی خود را تغییر دهیم ، ممکن است اصطکاکی ایجاد شود. ممکن است چیزی برای پیشبرد وجود داشته باشد و برخی سوالات واقعاً بزرگ پیش بیاید. مانند "آیا این موسسه مناسب من است؟" یا "آیا این محیط مناسب من است؟" 

؟؟
هرچه بیشتر خلق کنید ، بیشتر به استراحت نیاز دارید.
بنابراین ، فقط برای مرور مجدد ، زیرا ما خیلی چیزها را لمس کرده ایم. اول اینکه کمتر کار کنید ، شب کار نکنید ، آخر هفته کار نکنید و نوشتن را در مرکز قرار دهید. دوم ، سعی کنید زمانی را در روز پیدا کنید که "اوج می گیرید" ، جایی که نوشتن آسان است و ایده ها در جریان هستند. و وقتی فقط به آن زمان ، 1-2 بار در هفته ، برای حدود 2-4 ساعت متعهد می شوید ، می توانید مقدار زیادی تولید کنید. 

 کاملا. من می گویم - آن را امتحان کنید. سعی کنید آن را انجام دهید و ببینید چگونه کار می کند. آیا عملکرد آن بهتر از کاری است که در حال حاضر انجام می دهید؟ و راه دیگر برای به دست آوردن این احساس "اوج" ، اگر همیشه در بهترین ساعات روز تدریس می کنید ، نوشتن با کسی است. شما می توانید در محوطه دانشگاه شریک نویسندگی پیدا کنید و با هم ملاقات کنید ، هر کدام با لپ تاپ خود. این روش دیگری برای تکرار آن احساس افزایش است. 

البته ، در دوران COVID ، نحوه انجام این کار بیش از Zoom است. این چنین است که ما در برنامه های خود این کار را انجام می دهیم و راهی که شما می توانید انجام دهید این است که یک دوست پیدا کنید و زمان ملاقات را تنظیم کنید و با هم روی mute بنویسید. به این ترتیب ، در تقویم شما قرار می گیرد ، شما شخص دیگری را دارید که منتظر شماست و می توانید از انرژی یکدیگر تغذیه کنید. این یک روش م toثر برای استفاده از تعداد کمی از ساعات در روز - یک یا دو ساعت ، و حداکثر چهار ساعت در هفته است و این ساعت ها را واقعا مثر می کند. 

نوشتن غالباً به نوعی خلوت است. معمولاً وقتی به نوشتن فکر می کنیم ، خودمان را در یک اتاق ساکت تصور می کنیم. یا روی لپ تاپ ما تایپ کنید ، و نه در واقع در مورد حضور شخص دیگری که در آنجا ملاقات می کنیم تا در واقع نوشتن انجام شود. من این نوع نوشتن اجتماعی را خیلی دوست دارم! 

برای شروع جمع بندی ، اگر افرادی که مصاحبه را می خوانند و اکنون همه با ایده این هستند که نوشتن و نوشتن خود را به این شکل متمرکز کنند ، از کجا شروع آنها را توصیه می کنید؟ اولین کاری که به آنها توصیه می کنید انجام دهند چیست؟

 اول ، من می گویم آن زمان از روز را که برای شما بهترین کار را می کند مشخص کنید. در وب سایت من ( cathymazak.com ) می توانید در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنید . من یک پادکست دارم و در قسمت دوم آن پادکست ، عمیقا در مورد چگونگی تشخیص این موضوع صحبت می کنم. من بهترین و جدیدترین توصیه های به روز خود را در پادکست ارائه می کنم. بنابراین ، اگر هنوز پادکست من را پیدا نکرده اید ، این یک راه عالی برای شروع است. 

عالیه! و چگونه می توانید به دانشگاهیان کمک کنید؟ اگر کسی می خواهد با شما شروع به کار کند و به برنامه هایی که ارائه می دهید علاقه مند است ، چه چیزی را ارائه می دهید و از کجا می تواند اطلاعات بیشتری کسب کند؟

ما چهار برنامه ارائه می دهیم. ما یک برنامه سطح ابتدایی داریم ، فقط سعی می کنیم برنامه خود را روی صندلی قرار دهیم ، به نام "Momentum". ماهانه 27 دلار است. این بدان معنی است که یک نقطه قیمت قابل دسترسی است. ما دانشجویانی داریم که پایان نامه های خود را در این برنامه می نویسند و تا استادان کامل. و آنچه هست ، نوشتن مشترک است. این ایده نوشتن با هم ، در زوم است. ما جلسات برنامه ریزی شده و میزبانی شده را انجام می دهیم. ما روزانه شش جلسه داریم. بنابراین ، ما تقریباً هر منطقه زمانی را تحت پوشش داریم ، به جز اینکه در استرالیا و نیوزلند کمی سخت تر است. اما برای بقیه ، ما چندین بار در روز به شما می گوییم که می توانید از آنها بپرید. و در واقع ، آن پیوند همیشه باز است ، بنابراین حتی اگر زمان برنامه ریزی نشده وجود داشته باشد ، اگر شخص دیگری در برنامه وجود داشته باشد که می خواهید با هم جمع شوید و با او بنویسید ، می توانید به آن پیوند بروید. 

اوه وای! بنابراین ، ایده این است که می توانید به پیوند زوم بپیوندید و با هم بنویسید ، بنابراین گروهی از افراد را دارید و هنگام نوشتن تنها نیستید؟ 

بله ، شما سر کوچک همه را هنگام نوشتن می بینید و برخی از افراد دوربین خود را خاموش می کنند. ما یک صفحه گسترده داریم که مردم اهداف خود را در آن قرار می دهند. بنابراین ، ما ردیابی اهداف را انجام می دهیم و روزهای دوشنبه یک تماس انگیزشی نیم ساعته داریم ، به نام "ذهنیت دوشنبه" تا در ذهنیت شما برای هفته جلب شود. آن برنامه مکان خوبی برای شروع است ، به خصوص اگر هدف شما پیدا کردن زمان برای نوشتن است. با مبلغی معقول ، همه این زمان های ممکن را بدست می آورید ، دو یا سه بار در هفته انتخاب می کنید ، در آنجا ظاهر می شوید و بسیاری از مردم فقط نتایج فوق العاده ای را مشاهده می کنند. 

؟؟
ما نیازی نداریم که مدام "مشغول" باشیم و تظاهر کنیم که بدبخت حالت پیش فرض است.
سپس من دوره ای به نام "Navigate" دارم که دوره کامل من همه چیز از سیستم نوشتاری من است ، نحوه تنظیم سیستم نوشتاری شما ، نحوه تنظیم خط لوله ، نحوه انجام پروژه ، نحوه برنامه ریزی یک ساله ، یک برنامه پنج ساله این یک برنامه بسیار جامع تر است ، اما یک دوره دیجیتالی است ، بنابراین می توانید بپیوندید و سپس آن را با سرعت دلخواه خود انجام دهید. ما به عنوان بخشی از آن و یک انجمن آنلاین تماس های گروهی داریم ، بنابراین شما از ما پشتیبانی و بازخورد دریافت می کنید. 

سپس ما دو برنامه مربیگری سطح بالا داریم که دارای مربیگری 1 به 1 و گروهی هستند و آنها "Elevate" و "Amplify" نامیده می شوند. Elevate برنامه پس از تصدی ما است ، ما آن را به عنوان "ارتقاء سطح حرفه ای خود" و یک برنامه شش ماهه توصیف می کنیم. Amplify ، که برنامه پیش از تصدی ما است ، ما آن را به عنوان "شتاب دهنده نوشتن دانشکده" خود توصیف می کنیم. Amplify در سپتامبر 2021 شروع به کار می کند و همچنین یک برنامه شش ماهه است. 

اگر می خواهید در مورد همه اینها بشنوید ، من یک گروه فیس بوک رایگان به نام " باید بنویسم " دارم . ما یک انجمن آنلاین بسیار بزرگ داریم و همیشه قسمت های پادکست را ارسال می کنیم. ما پست های روزانه ای داریم که مردم می توانند مانند "یکشنبه به من اشاره کن" به آنها پاسخ دهند ، جایی که ما سعی می کنیم برخی از فرهنگ "اوه ، من قرار است وانمود کنم که از این که نوشته های من منتشر شده اند هیجان زده نیستم" ! ' نه! ما می خواهیم نشریات مردم را جشن بگیریم و فخرفروشی نیست ، جشن گرفتن است! 

خوب! من فقط می خواستم بگویم که گروه فیس بوک واقعاً شگفت انگیز و بزرگ است ، بنابراین افراد زیادی برای ارتباط با آنها در آنجا هستند. خیلی ممنون از مصاحبه ، کتی!

توجه: مصاحبه رونویسی و کپی برای شفافیت و اختصار انجام شد. 


برچسب‌ها: فرهنگ دانشگاهی, مقاله, مقاله نویسی, دکتر کتی مزاک
[ دوشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۰ ] [ ۳:۴۸ ب.ظ ] [ سعید جوی زاده ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موسسه علمی - تحقیقاتی چشم انداز
مرکز آموزش نرم افزار های کاربردی در شهر شیراز و تهران
دپارتمان GIS وRS
دپارتمان حسابداری و مدیریت
دپارتمان زبان های خارجی
دپارتمان IT
sjavizadeh@yahoo.com
www.gisland.org
همراه:

09382252774


07132336243



امکانات وب