دکتر سعید جوی زاده - مشاورGIS و RS بیان دیدگاه ها ،نقطه نظرات و عقاید سعید جوی زاده
| ||
عنوان کتاب 6 قانون جدید کسب و کار
توضیحات کتابآینده در حال حاضر اینجاست - فقط به طور مساوی توزیع نشده است.((ويليام گيبسون))هیچ یک از مشکلات عمده ای که جهان امروز با آن مواجه است قابل حل نیست مگر اینکه تجارت نقش مهمی ایفا کند. تجارت تأثیرگذارترین نهاد روزگار ماست. ما به استعداد کسب و کار، سرمایه گذاری، مهارت های حل مسئله و دسترسی جهانی برای پیشرفت در مشکلات حل نشدنی از تغییرات آب و هوا تا نابرابری و تجهیز کارگران برای عصر جدید کار نیاز داریم. این ديدگاه در تجارت نیاز به مقررات دولتی و سرمایه گذاری عمومی را نادیده نمی گیرد. در واقع، تجارت یک تأثیرگذار قدرتمند در سیاست های عمومی نیز هست. کسب و کار از صدای خود برای چه اهدافی استفاده می کند؟ در سال 2018، لری فینک، بنیانگذار و مدیر اجرایی بلك راك، بزرگترین شرکت مدیریت دارایی جهان، از مدیران عامل خواست تا اهداف عمومی شرکت های خود را در نظر بگیرند. او دههها کار دانشمندان و مدافعان را تکرار میکرد و یک سوال تقریباً بیزمان را مطرح میکرد: چرا به شرکتها مجوز فعالیت میدهیم؟ پیام ثابت فینک نشان میدهد که قواعد بازی در دهه گذشته چقدر تغییر کرده است و به ویژه از زمانی که اقتصاددان میلتون فریدمن اعلام کرد که دنبال سود بوده و اصل سازماندهی شرکت را به سهامداران برمیگرداند. با این حال، همانطور که امروز وارد اکوسیستم کسب و کار می شویم، تغییر عمیقی در نگرش ها و نوع جدیدی از چشم انداز تجاری را تجربه می کنیم. قوانین جدید هم توسط کارمندانی که تغییرات را در داخل ایجاد می کنند و هم توسط سازمان های غیردولتی پیچیده ای که برندهای جهانی آسیب پذیر در برابر زنجیره تامین گسترده را هدف قرار می دهند، استفاده می شود. این قوانین همچنین در اتاقهای هیئتمدیره که بر اساس منافع شخصی متحرک شدهاند از جنگ برای استعدادها گرفته تا تلاش برای یک زنجیره تامین قابل اعتماد تا واقعیت یک آب و هوا در حال تغییر هستند. قوانین جدید قدرت ماندگاری دارند. این کتاب برای مدیران، و همچنین برای کسانی است که به رهبران کسب و کار مشاوره می دهند یا قصد دارند بر شرکت های تجاری تأثیر بگذارند تا آسیب های وارد شده را ترمیم کنند و اطمینان حاصل کنند که تجارت برای آینده مناسب است. در شش فصل اول، شش روند و قانون جدید و عملکردهای اجباری که سرعت تغییر را افزایش میدهند را بررسی میکنیم. ابزارهای تغییر توسط صدای جمعی مبتنی بر فناوری و رسانه های اجتماعی ساخته می شوند که به نوبه خود ریسک، فرصت ها و الزامات تجاری در حال تغییر را تقویت می کند. هنجارهایی که بر طرز فکر و غرایز رهبران کسب و کار تأثیر می گذارند، بدون شک تغییر کرده اند، اما هنوز جای کار وجود دارد. درفصل 7 و 8، ما به جاده پیش رو نگاه می کنیم بخش هایی از سیستم که وضعیت موجود را تقویت می کنند و در برابر تغییر مقاوم ترین هستند. آنچه در حال حاضر مورد نیاز است، بازنگری اساسی در قوانین تصمیم گیری و شکستن هنجارهای قدیمی است که ما را به عقب می اندازند، از نحوه آموزش ارزش گذاری در کلاس های مالی گرفته تا اینکه چگونه مدیران مجبور می شوند از طریق مشوق ها و پاداش ها بر قیمت سهام تمرکز کنند. طراحی برای آینده مستلزم مدلهای کسبوکاری است که برای مشارکتکنندگان واقعی ارزش قائل شوند و با مجوز عمومی برای فعالیت سود سهام پرداخت کنند. فصل اول اولین مورد از شش قانون جدید را بررسی می کند که در حال حاضر بر این فرضیات و رفتار تجاری تأثیر می گذارد. پشت قانون شماره 1 رشد دارائي نامشهود ارزش است، از دانش و وفاداری کارکنان گرفته تا شهرت و مجوز فعالیت یک شرکت. اندازه گیری این دارایی ها دشوار است و فرمول ها و معیارهای ارزش گذاری سنتی را بر هم میزند. اندازه گیری ارزش واقعی شرکت را به اکوسیستم طبیعی و انسانی که به آن وابسته است متصل میکند. فصل دوم به بررسی تغییرات عمیقی میپردازد که بهعنوان اصل سازماندهی «ارزش سهامداران» جای خود را به مدیریت عقل سلیم پشت قانون شماره ۲ میدهد و این واقعیت که شرکتها به طور طبیعی به اهداف مختلفی برای شکوفایی خدمت میکنند. دههها بررسی تئوری و عملی در کار لین استوت، مارتی لیپتون، ایرا میلشتاین، لین پین، لئو استرین، و دیگر صداهای مهم، سرانجام موفق شد این باور را مختل کند که قانون شرکتها، معروف به قوانین دلاور، در جایی که بسیاری از شرکتهای سهامی عام ثبت شدهاند، از شرکتهای دولتی میخواهد که شرکت را به گونهای مدیریت کنند که گویی سهامداران مالک خود شرکت هستند، به جای سهامی که دارای حقوق خاص است. در فصل سوم، قانون شماره 3 را بررسی می کنیم و اینکه چگونه بازیگرانی مانند جیسون کلی از صندوق جهانی حیات وحش[1] و همتایانش در آکسفام و صلح سبز از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند و ارتباطات در زنجیره تامین را استخراج می کنند تا به طور اساسی مسئولیت ها و پتانسیل برندها را بازتعریف و گسترش دهند. در فصل چهارم که مربوط به قانون شماره 4 است، ما به این می پردازیم که چگونه ابزارهای مشابه توسط کارمندان به کار گرفته می شوند، تا صدای تازه ای به ریسک کسب و کار بدهند، نگاه رهبران کسب و کار را گسترش دهند، و رابطه بین کسب و کار و کارگران آن تجدید نظر کنند. فصل پنجم که به قانون شماره 5 می پردازد، بر سرمایه مالی تمرکز دارد – و اینکه چگونه این واقعیت که سرمایه فراوان است، نه کمیاب، فرهنگ شرکت ها را تغییر می دهد. هنجارهای رفتاری جدیدی که در این فصل ها بررسی می شود، در شرکت های تازه سرمایه گذاری شده مشهود است و توسط شبکه های اجتماعی که کارمندان را با فعالان محیط زیست و سازمان های کارگری مرتبط می کند، پیش می رود. قوانین جدید تعامل، مرکزیت سرمایه مالی و تسلط بر بازارهای سرمایه عمومی را به چالش می کشد. قوانین جدید بر عوامل تغییری که در داخل کسب و کار عمل میکنند یا از بیرون آن را به چالش میکشند، تأثیر میگذارند و تحت تأثیر قرار میگیرند. آنها پاسخی به انتقادات خشک سرمایه داری و کاهش اعتماد به تجارت به عنوان یک نهاد ارائه می دهند. پایان بازی تضمین ظرفیت قابل توجه کسب و کار برای حرکت دادن سوزن به اهداف حیاتی اجتماعی و محیطی است. وقتی کسب و کار متوقف می شود، ظرفیت اصلی خود را برای سرمایه گذاری در آینده از دست می دهیم. نمونههای دلسردکننده کسبوکار در حاشیه شامل شکست گروههای تجاری در سازماندهی حول یک سیاست منسجم در مورد تغییرات آب و هوا و انتخاب بسیاری از شرکتهای دولتی برای صرف کاهش مالیات در سال 2018 برای بازخرید سهام به جای سرمایهگذاری در آینده اقتصادی ما، از طریق نیروی کار و زیرساخت است. برای استفاده از ظرفیت تجاری برای کار دنیا چه چیزی باید درست باشد؟ تعامل فعالان شهروند و کارمند؛ رهبران غیر معمول؛ و نوآوریهای مفید و سودمند مبتنی بر کسبوکار، عامل تغییر است و به ما کمک میکند تا بفهمیم تغییر چگونه ریشه میگیرد و رشد میکند. آنچه در حال حاضر مورد نیاز است، افزایش سرعت تغییراتی است که قوانین جدید امکان پذیر می کند - جدا کردن ارزش واقعی از معیارهای زودگذر و عقب مانده ارزش مالی. و مهمتر از همه، زمانی که سیستم خود یک ریسک است، زمانی که بازارها در مسیر انقراض قرار دارند، می بینیم که خلق ارزش نیازمند همکاری و ایجاد مشترک برای تثبیت شرایط، افشای منبع مشکل و طراحی مجدد مدل کسب و کار است. فصل ششم قانون شماره 6 را بررسی می کند، که در مورد مسیر ایجاد مشترک، شیوه ها و پروتکل ها و کتاب بازی است که در نهایت سطح یک صنعت را بالا می برد و پذیرش گسترده مدل های تجاری جدید را تضمین می کند. گاهی اوقات معمار اصلی برندی است که بیشترین تهدید را دارد. اغلب، این تغییر مستلزم یک دلال قابل اعتماد از صنعت بیرونی، یک ائتلاف سرپرستی از تولیدکنندگان همفکر، و یک مشتری یا مشتری است که مایل است - یا به اجبار - دیدگاهی بلندمدت داشته باشد و برای همسو کردن بازار با محدودیتهای موجود تلاش کند. امیدوارم این کتاب به رهبران کسبوکار و همچنین سازمانهای غیردولتی و بنیادها کمک کند تا درباره نقش خود بهعنوان عوامل تغییر و اینکه چقدر این قوانین جدید برای آینده تجارت و بازارهای پایدار حیاتی هستند فکر کنند. امیدوارم هنجارهای قدیمی و قوانین حاکم را که آنها را عقب نگه می دارد روشن کند و این کتاب با افرادی که به دنبال تغییر هستند، اما همچنان به جای تعیین یک مسیر کاملاً جدید، بر چیدمان مجدد صندلیهای عرشه تمرکز میکنند، تاثیر بگذارد. امیدوارم داستانها تغییر را قابل مشاهده و قابل دسترس کنند و کمک کنند تا قوانین قدیمی استخراج ارزش در مرتع قرار گیرند. امیدوارم داستان تغییر آنچه را که اکنون ممکن است نشان دهد. دههها کار دانشمندان و مبارزان و رهبران تجاری همفکر در حال ثمربخشی است. قوانین جدید اکنون به هوا، صدا، بورس تحصیلی و تمرین نیاز دارند. که درفصل 7 و 8ما به راه پیش رو نگاه می کنیم و اینکه چگونه قوانین جدید باید توسط مجریان قوانین قدیمی دیده و درک شود شرکت های استراتژی و بانک های سرمایه گذاری و مشاوران جبران خسارت و حسابداران و دانشمندانی که قوانین تصمیم گیری بهبود وضعیت موجود را زنده نگه می دارند. در فصل هفتم، ما نگاهی دقیق تر به طراحی سیستم ها، به ویژه نقش مشوق ها و پاداش ها برای مدیران می اندازیم. تغییر گسترده به سمت دستمزد مبتنی بر حقوق صاحبان سهام که در دهه 1980 آغاز شد، دستمزد مدیران عامل و حق بیمه را برای سهامداران به قیمت کارمندان و سرمایه گذاری بلندمدت ایجاد کرد. این سیگنالهایی را ارسال میکند که مستقیماً قوانین جدید را تضعیف میکند و درخواست فوری مدیران عامل را برای رهبری مسائلی که هم برای تجارت و هم برای جامعه مهم است، ارسال میکند. مدیر عامل مهم است؛ اینکه او چگونه فکر می کند یا برای چه چیزی ارزش قائل است، نقطه شروع بسیار مهمی برای تغییر است. ما باید دستمزدها را دوباره طراحی کنیم تا به اهداف مدیران برای خدمت به جامعه برسیم. در فصل آخر، ما به نقش معلمان در مدارس بازرگانی باز میگردیم که از راههای مهمی پیش میآیند و استعدادهای جدیدی را آزاد میکنند اما کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. ما بهویژه باید کلاسهای مالی را که روشهای قرون وسطایی تفکر سهامدار محور را حفظ میکنند و داستان قدیمی را تقویت میکنند، بشکنیم. آنها به استخدامکنندگان از خدمات مالی و سایر خدمات حرفهای پاسخ میدهند که هنوز پیچها را روی مشخصات قدیمی محکم میکنند. همانطور که توماس بری می گوید، داستان قدیمی به درستی کار نمی کند و ما داستان جدید را یاد نگرفته ایم. شرکتهایی که در بازارهای جهانی عمل میکنند، این قدرت را دارند که تغییرات کوچک را به پروتکلهای تأثیرگذار و در مقیاس صنعتی تبدیل کنند. در اقدامات فزاینده اما مهم، از طریق قدرت گروههای کوچک اما تأثیرگذار که همآفرینی را در رقابتهای رقابتی تا پایان پذیرفتهاند، ما شاهد تغییری در تصمیمات تجاری با کیفیت بالا هستیم که در آزمون ایستاده است. ایران کوچینگ, دکتر سعید جوی زاده, استارت آپ, کوچینگ, موفقیت برچسبها: ایران کوچینگ, دکتر سعید جوی زاده, استارت آپ, کوچینگ [ پنجشنبه بیست و سوم دی ۱۴۰۰ ] [ ۹:۱۹ ق.ظ ] [ سعید جوی زاده ]
عنوان کتاب زندگی شما
زندگی شما می تواند یک داستان بزرگ باشدداستان زندگی شما چیست؟ وقتی برای اولین بار با افراد ملاقات می کنم ، بعد از گفتگو های مقدماتی ، از آنها می خواهم که داستانهای خود را بگویند – به من بگویند که آنها کی هستند و از کجا هستند ، کجا بوده اند و دوست دارند به کجا بروند . من می خواهم بفهمم چه چیزی برای آنها اهمیت دارد. شاید شما هم همین کار را بکنید. گفتن داستانهای ما برای ما به یک نقطه اتصال احساسی تبدیل می شود. این فاصله بین ما را پر می کند. چرا اینطور است؟ همه عاشق یک داستان خوب هستند.ما همیشه اینطور بودیم. داستان ها به ما می گویند ما کی هستیم. آنها…
داستانها و حکایت ها خود ما هستند. همه ما در داستانهایمان کمی شوخ طبعی داریم و همچنین درام. همه ما بالا و پایین ، برد و باخت خود را داریم. در همه ما کمی کمدی ، تراژدی و تاریخ وجود دارد. اما به طور کلی ، زندگی هر یک از ما داستان بزرگتری را روایت می کند. شما دوست دارید داستان زندگیتان چه بگوید؟ من معتقدم بدون توجه به این که داستان زندگی هر یک از ما چه راهی را طی میکند ، در عمق ما همه یک چیز را می خواهیم. ما می خواهیم زندگیمان ارزش داشته باشد. ما می خواهیم داستانهای ما دارای اهمیت باشند. هیچکس نمی خواهد احساس کند که اگر او هرگز زندگی نمی کرد ، دنیا کمبودی نداشت. منظور من را متوجه میشوی؟ آیا به این فکر کرده اید که می خواهید داستان زندگی شما چگونه باشد؟ آیا معتقدید می توانید زندگی مهمی داشته باشید و بتوانید کارهایی را انجام دهید که واقعاً مهم هستند؟ آیا می توانید داستان خود را بزرگ کنید؟ با تمام وجود معتقدم که پاسخ این سوالات مثبت است. شما این توانایی را دارید که زندگی خود را به یک داستان بزرگ و مهم تبدیل کنید. هر شخصی می تواند. صرف نظر از ملیت ، فرصت ، قومیت یا ظرفیت ، هر یک از ما می توانیم یک زندگی با اهمیت داشته باشیم. ما می توانیم کارهایی را انجام دهیم که مهم هستند و می توانند جهان را به مکان بهتری تبدیل کنند. امیدوارم این را باور کنید. اجازه ندهید کلمه اهمیت شما را بترساند. اجازه ندهید شما را از دنبال کردن یک زندگی مهم باز دارد. وقتی در مورد اهمیت صحبت می کنم ، در مورد معروف بودن صحبت نمی کنم. من در مورد پولدار شدن صحبت نمی کنم. من درباره مشهور بودن یا برنده شدن جایزه نوبل یا رئیس جمهور ایالات متحده صحبت نمی کنم. هیچ یک از این موارد هیچ اشکالی ندارد ، اما لازم نیست هیچ یک از آنها را انجام دهید تا قابل توجه باشد. برای اهمیت داشتن ، تنها کاری که باید انجام دهید این است که در هر کجا که هستید ، با هر چیزی که دارید ، روز به روز تفاوتی با دیگران داشته باشید. وقتی هر روز را با هدفمندی زندگی می کنید ، تقریبا هیچ محدودیتی برای کارهایی که می توانید انجام دهید وجود ندارد. شما می توانید خود ، خانواده ، جامعه و ملت خود را متحول کنید. وقتی افراد کافی این کار را انجام دهند ، می توانند دنیا را تغییر دهند. وقتی به صورت هدفمند از زندگی روزمره خود برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی دیگران استفاده می کنید ، زندگی مهمی را آغاز می کنید. افرادی که هدفمند زندگی می کنند وارد داستان می شوند و خودشان زندگی می کنند. سخنان آلبرت انیشتین ، فیزیکدان ، به آنها انگیزه می دهد: “جهان جای خطرناکی است ، نه به خاطر کسانی که بدی می کنند ، بلکه به خاطر کسانی است که نگاه می کنند و هیچ کاری انجام نمی دهند.” چرا بسیاری از مردم هیچ کاری نمی کنند؟ من فکر می کنم این به این دلیل است که اکثر ما به بدی ها و بی عدالتی های اطراف خود نگاه می کنیم و غرق می شویم. مشکلات آنقدر بزرگ به نظر می رسند که ما نتوانیم به آن بپردازیم. ما با خود می گوییم: “چکار می توانم بکنم؟ من فقط یک نفر هستم. ” یک نفر یک شروع است. یک نفر می تواند با کمک به دیگری وارد عمل شود و تغییر ایجاد کند. یک نفر می تواند به شخص دوم الهام بخش باشد که هدفمند باشد . آن افراد می توانند با هم کار کنند. آنها می توانند به جنبشی تبدیل شوند. آنها می توانند تأثیر بگذارند. ما هرگز نباید اجازه دهیم کاری که نمی توانیم انجام دهیم مانع از انجام کارهایی شود که می توانیم انجام دهیم . یک زندگی منفعل به یک زندگی معنی دار تبدیل نمی شود.
ایران کوچینگ,زندگی شما ,دکتر سعید جوی زاده،استارت آپ،کوچینگ،موفقیت در کسب و کار
برچسبها: ایران کوچینگ, زندگی شما, دکتر سعید جوی زاده, استارت آپ [ سه شنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۰ ] [ ۳:۱ ب.ظ ] [ سعید جوی زاده ]
عنوان کتاب چرا استارت آپ ها شکست می خورند؟
توضیحات:سرفصل های کتابتعریف استارت آپ چیست؟ استارت آپ را به فارسی به شرکت نوپا ترجمه کردهاند. اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر حول این زمینهها شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره میشود که استارت آپ باید در حوزه فن آوریهای نوین فعال باشد. در این زمینه که آیا باید هر فعالیت نوپایی را استارتاپ در نظر گرفت یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. در بیشتر کتابهای آکادمیک کارآفرینی، حتی کتابهایی که مدرنتر هستند و رویکرد نوگرا دارند، معنای گستردهای برای استارت آپ در نظر گرفته میشود و هر کسب و کار نوپایی استارتاپ نامیده تعریف استارت آپ توسط استیو بلنک: استیو بلنک که او را از پیشگامان نظریهپردازی در حوزهی استارتاپ میدانند، استارتاپ را چنین تعریف میکند: «سازمانی که شکل گرفته تا مدل کسب و کار خود جستجو کند. مدل کسب و کاری که قابل تکرار و مقیاس پذیر است.» در تعریف استیو بلنک سه نکتهی کلیدی دربارهی ویژگی های استارتاپ وجود دارد: نخست اینکه مجموعههای استارتاپی هنوز در وضعیت ابهام هستند و مدل کسب و کار خود را کشف نکردهاند. یعنی هنوز دقیقاً نمیدانند محصولشان چیست و مشتریانشان چه کسانی هستند و چگونه قرار است با ارائهی محصول به مشتریان خود، ارزش ایجاد کنند. دومین ویژگی استارتاپ این است که شرکتهای استارتاپی به دنبال یک مدل تکرارپذیر میگردند. یعنی مدلی که بتوانند به سادگی آن را از یک محصول به محصول دیگر توسعه دهند (به دیجیکالا فکر کنید که توانست ایده استارتاپی خود را از فروش لوازم دیجیتالی به لوازم خانه و بعداً انواع محصولات توسعه دهد و همان بازی را در بازارهای دیگر تکرار کند). سومین ویژگی استارتاپها این است که مدل کسب و کار آنها مقیاس پذیر است. یعنی همان کاری را که امروز مثلاً برای ۵۰ مشتری انجام میدهند، به صورت بالقوه بتوانند برای ۵،۰۰۰ یا ۵۰۰،۰۰۰ مشتری هم انجام دهند. تعریف استارت آپ توسط اریک ریس: اریک ریس در کتاب استارتاپ ناب، استارتاپ را چنین تعریف میکند: «استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.» او تأکید میکند که استارتاپ یک نهاد است و نه یک محصول. به بیان دیگر، استارتاپ نگاهی فراتر از محصول داشته و مدام در پی رشد و کشف قلمروهای تازه باشد. ابهام کلمهی کلیدی در تعریف اریک ریس است و او تأکید میکند که برای غلبه بر این ابهام، مدیران استارتاپی باید به سراغ «یادگیری بر پایهی اعتبارسنجی» بروند. یعنی هیچ فرضی را به شکل مطلق، درست در نظر نگیرند و در هر مرحله با آزمودن فرضهایشان زمینهی برداشتن گام بعدی را فراهم کنند. رمزگشایی شکستتشخیص عوامل شكست یک استارتاپ دشوار است.آیا این در زمینه های دیگر نیز صادق بود؟ در آن زمینه ها، چه چیزی مانع احساس شکست شد؟ آیا استارتاپ ها این مجهول ها را به اشتراک گذاشتند؟ آیا متخصصان در زمینه های دیگر راه حل هایی برای پیش بینی و جلوگیری از شکست ارائه کرده اند؟ اگر چنین است، آیا چنین راه حل هایی برای کارآفرینان نیز مفید است؟ “اگر نمی توانید شکست بخورید، نمی توانید یاد بگیرید.” این اظهارات توسط ارک ریس، برگرفته از ایده کارل پوپر، یکی از بزرگترین فیلسوفان علم قرن بیستم است. اگر به مفروضات خود درباره نحوه کار اطمینان دارید و همه چیز طبق برنامه پیش می رود، هیچ چیز جدیدی یاد نمی گیرید. اما اگر برنامه ها به هم بریزد، شما را مجبور می کند فرضیات خود را دوباره بررسی کنید. در واقع، شما فرضیات خود را آزمایش کرده اید و آنها را مطلوب می دانید. به عبارت دیگر، شما آزمایشی را انجام داده اید که نتوانسته فرضیه اصلی شما را تأیید کند. هنگامی که این اتفاق می افتد، بینش ارزشمندی را به دست آورده اید.
ایران کوچینگ, دکتر سعید جوی زاده, استارت آپ, کوچینگ،چرا استارت آپ ها شکست می خورند، برچسبها: ایران کوچینگ, دکتر سعید جوی زاده, استارت آپ, کوچینگ [ سه شنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۰ ] [ ۱:۲۵ ب.ظ ] [ سعید جوی زاده ]
13 هک رشد از جانب موفق ترین کارآفرینان فناوری در جهان در مطالعه شرکتهایی که قبلاً موفق بوده اند ، می توانید الگوهایی را مشاهده کنید که قابل تکرار هستند. پیکاسو گفته که هنرمندان خوب کپی می کنند. هنرمندان بزرگ دزدی می کنند . و این مفهوم قطعاً مربوط به ساخت یک استارت آپ است. احمق نباشید ، چرا چرخی را که اختراع شده شما قصد دارید دوباره اختراع کنید وقتی می توانید برخی از مواردی را که برای دیگران مفید است استفاده کنید و همان اصول را در تجارت خود اعمال کنید .این راز پیروزی یک استارت آپ موفق است با توجه به این نکته ، در اینجا 13 هک رشد رهبران برخی از مشاغل موفق فناوری امروز آورده شده است : 1. مارک زوکربرگ : یک کار عمده ما ، هدف های دراز مدت است .همانطور که مارک زاکربرگ گفته است ، این "ارتباط همه ، درک جهان و کمک به ساخت اقتصاد پویا است." این هدف بزرگ و بلند مدت هدایت هر تصمیمی است که می گیرد. این همچنین به شما اطلاع می دهد که فیس بوک برای چه چیزی ارزشی قائل است ، که به نوبه خود بر جهت شرکت تأثیر می گذارد. سازمانی با هدف اتصال همه افراد تصمیماتی می گیرد که می تواند منجر به اضافه شدن تعداد زیادی کاربر جدید در هر سه ماه شود. هدف بلند مدت شرکت شما چیست؟ آیا تصمیماتی می گیرید که این را منعکس کند؟ برای رسیدن به هدف خود کار کنید و شاید زودتر از آنچه تصور می کنید به آن برسید. جک دورسی 2. جک دورسی: ایده جدیدی بسازید و بروی آن متمرکز شوید هر چند که آن ایده خیلی کوچک باشد. جک دورسی بنیان گذار و خالق تویتر دقیقا همین کار را کرد . سرویس توییتر در ابتدا به عنوان راهی برای ارسال پیام به گروهی از دوستان برای افراد توسعه یافته بود. یک بخش 60 دقیقه ای در سال 2013 توضیح داد که چگونه دورسی در زمان کودکی نحوه کار قطارها را مطالعه می کند و پیام های کوتاه ارسال شده توسط اعزامی های اضطراری را شیفته خود می کند. این ایده ها بعداً به نحوه ایجاد محصول توییتر دامن زد. کسب و کار خودی را پوشش داده است بیشتر در مورد چگونه محصول توسعه داده شد و یک شرکت تشکیل شد. یک ایده واقعا عالی می تواند به پیشرفت طبیعی منجر شود ، اما ابتدا ایجاد یک شرکت و سپس اتصال یک نسبتاً متوسط کار را کند می کند. 3. کوین سیستروم و مایک کرایگر: کار خودتان را سرگرم کننده کنید . اگر تجارت شما به همان سرعت که دوست دارید رشد نمی کند ، یک سوال مهم بپرسید ، آیا محصول شما سرگرم کننده است؟ در دنیایی که گزینه های فراوانی برای مصرف کنندگان وجود دارد ، مردم تمایل به جذب یک محصول یا خدمتی دارند که استفاده از آن جالب است. به این ترتیب کوین سیستروم و مایک کرایگر اینستاگرام را از یک برنامه عکس معمولی به یک برند خانگی تبدیل کردند . پوینت گلوبال مارکتینگ استراتژی بنیانگذاران اینستاگرام را به شرح زیر خلاصه کرد: "یک ایده عالی را که قبلا وجود داشته است در نظر بگیرید و یک ویژگی" سرگرم کننده "ارائه دهید." حالا باید یک سوال اساسی را از خودتان بپرسید که آیا محصول شما ویژگی سرگرم کننده ای دارد؟ 4.نیکلاس وودمن: وقت خود را هک کنید . اگر بقیه زندگی خود را برای از بین بردن موانع راه هک کنید ، می توانید زمان بیشتری را برای رشد شرکت خود صرف کنید. هنگامی که نیکلاس وودمن بنیانگذار و مدیر عامل شرکت GoPro در حال ساخت شرکت خود بود ، یک CamelBak از Gatorade و آب پوشید تا هرگز مجبور نشود کاری را که برای پیدا کردن یک نوشیدنی انجام می داد متوقف کند. برای رشد یک شرکت ، بدانید چه چیزی شما را از انجام کار بازمی دارد و سپس برنامه خود را هک کنید. بلوک هایی از زمان بدون وقفه را کنار بگذارید ، کسی را استخدام کنید تا تماس های شما را نمایش دهد و روی CamelBak خود بند ببندد و به کار بپردازد. جولیا هارتز 5. جولیا هارتز: هیچ مشتری خیلی کوچک نیست. ممکن است فکر کنید در تبلیغ کالای خود به بازار خاص عملکرد خوبی داشته اید ، اما اگر استفاده از آن را برای همه در دسترس قرار ندهید ، پتانسیل رشد آن را محدود می کنید. هنگامی که جولیا هارتز Eventbrite را تاسیس کرد ، هدف او "دموکراتیزه کردن" بلیط رویداد بود. هیچ رویدادی برای حضور در سایت Eventbrite خیلی کوچک نبود. شرکت وی همچنین خط مشی مهمی را تعیین کرد: مردم در صورت رایگان بودن رویداد ، نیازی به پرداخت هزینه برای استفاده از این سرویس ندارند. این سیاست استقبال از همه کاربران ، هر چند اندک ، باعث شد تا Eventbrite جلوتر از رقبای خود قرار گیرد. برای به حداکثر رساندن رشد شرکت خود ، استراتژی مشابهی را در پیش بگیرید. 6. برایان چسکی : یک مشکل واقعی را حل کنید . سه نفری که Airbnb ، Brian Chesky ، Nathan Blecharczyk و Jo Gebbia را تأسیس کردند ، رشد این استارت آپ را مشاهده نکردند تا زمانی که خدمات آن به عنوان راه حل برای یک مشکل واقعی تبلیغ شد: اتصال گردشگران با ساکنان با اتاق های اضافی به طوری که افراد بیشتری بتوانند از Denver بازدید کنند این درست زمانی اتفاق افتاد که کنوانسیون ملی دموکرات ها در سال 2008 در حال برگزاری بود. این کمک کرد Airbnb به عنوان یک شرکت معتمد تاسیس شود و آن را برای گسترش سریع تنظیم کند. اگر شرکت شما می خواهد به سرعت رشد کند ، به سادگی مشکلی را پیدا کرده و آن را حل کنید. 7.بهترین محصول ممکن را ارائه دهید. این چیزی است که بیل گورلی ، سرمایه گذار درباره راه اندازی سریع اوبر که با همکاری گارت کمپ و تراویس کالانیک تاسیس شده است ، موسسان اوبر گفتند : "محصول بسیار خوبی است ، کسی صدها هزار دلار برای بازاریابی خرج نمی کند." به عبارت دیگر ، اگر محصولی داشته باشید که بسیار شگفت انگیز باشد و خود به فروش برسد ، رشد بیش از وحشیانه ترین رویاهای خود را خواهید دید. 8.آری تالجا: سیستم دیتابیس واقعاً خوبی داشته باشید. برای حمایت از رشد یک شرکت نوپا ، شما به یک سیستم ردیابی قوی و واقعاً خوب برای مدیریت داده هایی مانند اطلاعات مشتری ، اشتراک و صورتحساب نیاز دارید. 9.جان کوم: روی رشد آلی تمرکز کنید. جان كوم ، بنیانگذار WhatsApp ، به Re / code گفت: "ما همیشه روی رشد ارگانیك تمركز كرده ایم: ما هرگز تبلیغات خریداری نكرده ایم ، هیچ وقت خریدن کاربر را انجام نداده ایم ، هرگز برای رشد شبکه خود هیچ نوع تبلیغی انجام نداده ایم. ما همیشه خود را می خواهیم شبکه برای رشد ارگانیک. " آیا شرکت شما در حال رشد ارگانیک است؟ یا می خواهید با زور به اوج برسید؟ 10. نگوین ها دونگ: بدانید که تا کجا باید رشد کنید و بدانید که کجاها باید بایستید. همه رشد خوب نیست. رشد بیش از حد سریع ، می تواند یک شرکت را نابود کند - و زندگی شما را خراب می کند. از مثال توسعه دهنده Flappy Bird پیروی کنید و بدانید چه زمانی باید عقب بروید. 11.درو هوستون: بهترین افراد را استخدام کنید. درو هیوستون ، مدیرعامل Dropbox ، اخیراً به Technology Review در مورد نحوه استخدام کارمندان مناسب گفته است: "شما آنها را مجبور می کنید که در محل کار خود برای نوشیدنی نوسان کنند ، کارهای مختلفی انجام دهند ، و آنها را به شرکت معرفی کنید ، و به نوعی آنها را در مورد هر چیزی که در شرکت ادامه دارد. " بدون داشتن استعدادهای برتر ، شرکت شما هرگز قادر به انجام توانایی رشد خود نخواهد بود. حتی یک یا دو استخدام جدید عالی نیز می تواند تفاوت ایجاد کند. 12. جون اورینگر: با پول کم نیز می توانید رشد کنید . جون اورینگر معروف بود که شاترستاک را بدون بودجه خارجی تأسیس کرد. وی گفته است كه اعتقاد ندارد كه سرمایه گذاری خطر پذیر برای راه اندازی مشاغل ضروری است و می توان با یادگیری نحوه صرفه جویی در هزینه یك دلار ، شركت را با بودجه كوچك نیز رشد داد . 13. راشمی سینها: بفهمید که تجارت شما در چه مرحله ای است. بنیانگذار SlideShare ، راشمی سینا در یک سخنرانی در دانشگاه سنت آنفورد توضیح داد که همه مشاغل یک سری مراحل را طی می کنند. هک های رشد که در یک مرحله کار می کنند برای مرحله دیگر کارایی ندارند. استفاده از داده ها برای درک مرحله کسب و کار شما به شما کمک می کند تا نحوه هدایت آن را به مرحله بعد برنامه ریزی کنید. هک رشد، کارآفرینان فناوری، استارت آپ، استارت آپ موفق، مارک زوکربرگ، جک دورسی، کوین سیستروم ، مایک کرایگر، پوینت گلوبال مارکتینگ، نیکلاس وودمن، شرکت GoPro، CamelBak، Gatorade، جولیا هارتز، Eventbrite، دموکراتیزه کردن، برایان چسکی، Brian Chesky، Nathan Blecharczyk، Jo Gebbia، Airbnb،رشد استارتاپ، جان کوم، نگوین ها دونگ، Flappy Bird، درو هوستون، Dropbox، جون اورینگر، راشمی سینها، SlideShare، هک کردن رشد، Growth hacking، هک رشد زندگی، تکنیک های هک رشد، استراتژی هک رشد، نمونه های موفق هک رشد، مقاله هک رشد،بازاریابی هک رشد،کتاب هک رشد،آموزش هک رشد،تکنیک های هک رشد،جایگزین بازاریابی، اهمیت هک رشد برای کسب و کارها، آموزش هک رشد،بازاریابی نتیجه گرا، کارگاه آموزشی هک رشد،وبینار هک رشد، بازاریابی، رشد متمرکز، کپی رایتینگ، ایمیل مارکتینگ ، سئو، روش جدید برای رشد کسب و کارها، دراپ باکس، اوبر،اینستاگرام، آژانس هک رشد،شرکت های هک رشد، LinkedIn، A/B Testing، تست تقسیم ،تست جداسازی، فعال سازی ،Activation، چابک ،Agile، SCRUM، کار هوشمندانه تر، تمرکز بر تراکنش های کوچکتر، ایجاد تغییرات افزایشی،فروش، توسعه، لحظه آها ،Aha moment، بک لینک ،Backlink، بهینه سازی موتور جستجو، بک لاگ ،Backlog، نحوه تولید ترافیک، بهبود نرخ تبدیل، بهینه سازی کانال های فروش ،درگیر کردن مشتری،engage، ارزش گذاری،اولویت بندی، پهنای باند ،Bandwidth، فراخوانی برای اقدام، CTA، Call To Action، نرخ ریزش ،Churn Rate، بازاریابی محتوا،Content Marketing، فیلم، پست های وبلاگ، مقاله، مطالعات موردی، کتاب های الکترونیکی، نرخ تبدیل،Conversion Rate، بهینه سازی نرخ تبدیل، CRO، Conversion Rate Optimization، صفحات فرود ،landing pages، کپی رایتینگ ،Copywriting، هزینه جذب مشتری، CAC، Customer Acquisition Cost، نقشه تمایل مشتری،Customer Desire Map، شیرجه عمیق ،Deep Dive، تجزیه و تحلیل عمیق و ریشه ای، ذهنیت رشد ،Growth Mindset، پست مهمان ،Guest Posting، هک ،Hack، نقشه حرارت،Heatmap، اسکرول ،scroll، فشار ،Hustle، امتیاز ICE، ICE Score، I یا Impact، C یا Certain، E یا Ease، ایده ،Idea، بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها ،Influencer Marketing، تکرار ،Iterating، صفحه فرود ،Landing Page، جلب توجه،Lead Magnet، ناب ،Lean، اهرم فشار ،Leverage، ارزش طول عمر، LTV، Lifetime Value، اهداف میکرو ،Micro Goals، حداقل محصول پذیرفتنی، MVP، Minimum Viable Product، One Metric That Matters، OMTM، نقطه درد، Pain Point، چرخش، Pivot، متناسب با بازار محصول ،PMF، نقشه راه ،Roadmap، روش عملیاتی استاندارد ،SOP، تفکر سیستمی ،Systems Thinking، ارزش پیشنهادی ،Value Proposition، فرایند تکراری-چرخشی-افزایشی ،Incremental Iterative، برچسبها: هک رشد, کارآفرینان فناوری, استارت آپ, استارت آپ موفق [ پنجشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱:۵۲ ب.ظ ] [ سعید جوی زاده ]
عناصر اصلی یک فعالیت تجاری موفق چیست؟ نویسنده : دکتر سعید جوی زاده
1.داده محور برای بسیاری از استارت آپ ها موفقیت از طریق توسعه فرهنگ داده محوری ، چه در داخل و چه در خارج آغاز می شود. برای ایجاد یک عملیات تجاری واقعا موفق ، باید بدانید که می توانید تجارت خود را به طور دقیق اندازه گیری کنید. فراتر از درک شاخص های اصلی عملکرد (KPI) ، آیا شما درحال توسعه مشاغلی هستید که تصمیمات کلیدی با استفاده از داده های با کیفیت و خوب گرفته شود؟ من به قدرت و شفافیت داده ها و نقش حیاتی داده های در قضاوت های درست تجارت اعتقاد دارم. 2.انعطاف پذیری یکی دیگر از ویژگیهای بسیار مهم شرکتهای جوان و افرادی که برای ساختن عملیاتی موفق تلاش می کنند ، انعطاف پذیری است. برای کار یک تجارت ، مردم باید بتوانند بسیاری از چالش های اجتناب ناپذیر پیش روی خود را تغییر ، مدیریت و سازگار کنند. گاهی اوقات این به معنای محکم نگه داشتن ایده یا محصول تجربی است و بار دیگر به معنای چرخش و جاده ای است که قبلاً در آن نرفته اید. این می تواند به معنای ماه ها کار کردن از یک گاراژ (یا زیرزمین در زیرزمین) باشد و ساعت ها طولانی کار کند تا باند فرودگاه کمی بیشتر کشیده شود. در هر صورت ، انعطاف پذیری آن چیزی است که باید در هسته اصلی شرکت شما باشد و کلید ماندگاری است. 3. استخدام افراد مناسب در آخر ، باید گفت که تداوم یک فعالیت تجاری موفق واقعاً به افراد و کارکنان آن بستگی دارد. همه چیز در مورد افراد و استخدام های مناسب است! شما باید افراد مناسب را در زمان مناسب و در نقش های مناسب داشته باشید. برای یک شرکت در حال توسعه ، که در آن موفقیت و شکست در یک تعادل ظریف از توانایی اجرای کارآمد قرار دارد ، هیچ چیز نمی تواند مانند داشتن افراد اشتباه همراه ، سرعت شما را کاهش دهد. من واقعاً معتقدم که یک فعالیت تجاری موفق و یک فرهنگ موفق توأم با هم هستند. اگر افراد مناسبی برای پیوستن به شما پیدا کنید ، از طریق فراز و نشیب ها متوجه خواهید شد که سفر واقعاً پاداش است. در پایان روز ، عالی جلوه دادن تجارت شما فقط باعث می شود که در مسیر موفقیت خود قرار بگیرید. ویژگی ها و ویژگی های بسیاری وجود دارد که باید برای پیروزی در دراز مدت اصلاح و پایدار بمانند. نکته اصلی در حال توسعه روشی است که مختص شما و سازمان شما باشد تا بتوانید به شکلی منحصر به فرد عمل کنید و رقابت را اجرا کنید. فعالیت تجاری موفق، داده محور، استارت آپ، شاخص های اصلی عملکرد، KPI، انعطاف پذیری،چالش، تغییر ، مدیریت، سازگار، استخدام افراد مناسب، برندسازی موفق کسب و کارها، نام های تجاری، برند ، نام تجاری، هماهنگی، تمرکز بر ماموریت، وب سایت، رسانه های اجتماعی، ایمیل، تبلیغات، کانالهای بازاریابی، بیانیه چشمانداز برند ،تدوین طرحی از اهداف کاری، ارزش پیشنهادی برند، بیانیه موقعیت یابی برند، تولید محتوا، ساختن برند موفق، تعریف دقیق مساله،راه حل و مزیت ها، صنعت و اندازه ی بازار، مدل کسب و کار ،Business Model، تجربه، شبکه ها، موفقیت، Costumer،مشتري، Corporation ،سازمان، Competition،رقابت، برچسبها: فعالیت تجاری موفق, داده محور, استارت آپ, شاخص های اصلی عملکرد [ پنجشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۱:۳۶ ق.ظ ] [ سعید جوی زاده ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |